کد مطلب:77552 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105
فی ذم اصحابه یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است در مذمت اصحابش:[1]. «كم اداریكم كما تداری البكار العمده و الثیاب المتداعیه، كلما حیصت من جانب تهتكت من آخر.» یعنی چه قدر مدارا و ملایمت كنم با شما، مثل مدارا و ملایمت صاحب شتر با شتران كوهان زخم، به علت بسیاری بار كشیدن و مثل ملایمت مالك جامه، جامه های كهنه ی مستعمل در شرف پاره شدن، كه هر طرفی را كه دوخته شود پاره شود طرفی دیگر. یعنی شما مثل شتران بار كشیده ی كوهان زخم شده اید، كه زیر بار نمی روید مگر به مدارا و مماشات و مثل جامه های كهنه ی مندرس شده اید كه از هر سمتی كه جمع شوید در طرف دیگر متفرق می شوید و قابل اجتماع نیستید. «كلما اطل علیكم منسر من مناسر اهل الشام اغلق كل رجل منكم بابه و انجحر انجحار الضبه فی جحرها و الضبع فی وجارها.» یعنی هر وقتی كه نزدیك شود به شما دسته ی لشكری از لشكرهای اهل شام، می بندد هر مردی از ترس در خانه ی خود را و به سوراخی پنهان می شود مثل پنهان شدن سوسمار در سوراخ خود و كفتار در گودال خود. و تشبیه به این دو حیوان به تقریب معروف و مشهور بودن این دو حیوان است به جبن و ترس كه به اندك آوازی پنهان می شوند، به سوراخها از ترس صیاد. [صفحه 366] «الذلیل و الله من نصرتموه» یعنی سوگند به خدا كه ذلیل و خوار كسی است كه شما به او یاری دهید و به یاوری او برخیزید، چه البته از شما دفع شر و ضر دشمن نشود و او خوار و زار ماند. «و من رمی بكم فقد رمی بافوق ناصل» یعنی كسی كه شما را به دشمن انداخت، مثل كسی است كه تیراندازی كرده است به تیر بی پیكان و سوفار. «انكم و الله لكثیر فی الباحات قلیل تحت الرایات.» یعنی سوگند به خدا كه شما بسیار باشید در فضای خانه ها و اندك باشید در زیر علمها. یعنی در منزل عدت و شماره ی شما بسیار است و در میدان جنگ اندك است، زیرا كه اغلب به تقریب جبن در جنگ حاضر نمی شوید. «و انی لعالم بما یصلحكم و یقیم اودكم و لكنی لا اری اصلاحكم بافساد نفسی.» یعنی به تحقیق كه من دانا باشم به چیزی كه صالح گرداند فساد شما را و راست گرداند كجی شما را، یعنی سیاسات و عقوبات سلاطین جبابره را كه در مزاج مردم جبون و ترسناك بسیار نافع است، اما سوگند به خدا كه نمی بینم اصلاح حال شما را به هیجان و شدت قوه ی غضبیه ی خودم از روی طبیعت كه باعث نقص من باشد، یعنی راضی نمی شوم تغیر از اجرای حدود خدایی در شما. چنانكه متعارف میان ملوك جبابره و فراعنه و عادت ایشان است، زیرا كه نقص و افساد حال من است، اگر چه صلاح حال شما باشد. مثل اینكه به اجبار و اكراه شما را به جهاد وادارم امری است غیر واجب و مفسد عدالت است بلكه شما باید به رضا مشغول جهاد شوید. «اضرع الله خدودكم و اتعس جدودكم» یعنی ذلیل و خوار گرداند خدا صورتهای شما را، یعنی شما را به صورت اشخاص خوار درآورد و پست گرداند بخت و نصیب شما را، یعنی از زمره ی بدبختان دنیایی بگرداند، چنانكه بدبخت آخرتی شده اید. «لا تعرفون الحق كمعرفتكم الباطل و لا تبطلون الباطل كابطالكم الحق!» [صفحه 367] یعنی نمی شناسید حق را مثل شناختن شما باطل را، یعنی یقین به تنعم و تلذذ آخرت كه حق و ثابت ابدی است، ندارید، چنانكه اعتقاد به لذات دنیویه ی باطله ی فانیه ی غیر ثابته ی دنیا دارید. و چنانچه می داشتید، چنانكه در اكتساب امتعه ی دنیوی ساعی و بر جد و اجتهادید و البته در تحصیل منفعت آخرت نیز ساعی و متلاشی و مجاهد می شدید و باطل و ضایع و مهمل و بی كار نمی گردانید خواهشهای نفسانیه ی باطله را، چنانكه ضایع و مهمل و باطل می گردانید اوامر شرعیه ی دینیه ی حقه و احكام عقلیه ی ثابته را. [صفحه 368]
و من كلام له علیه السلام
صفحه 366، 367، 368.